افزودن محتوا...اصل مهم در ترويج كشاورزي
اصول ده گانه اجتماعی در ترويج
کشاورزی به عنوان يک انديشه و تفکر با مسائل تکنيکی خاص خود کاربرد علم را برای حل مسائل به سوی خود جلب نموده است. كشاورزي يعنی مردم. بقاء کشاورزی وابسته به بقاء و قابليت دوام اجتماعات روستايی دارد پايداری ابعاد مختلفی دارد که اين ابعاد، ابعاد اجتماعی، اقتصادی و محيطی می باشند. در بين اين ابعاد سه گانه آنچه به عنوان يک فقدان مطرح است آگاهی از مسائل اجتماعی است. يکسری از اصولی که بايد به آن توجه کرد تا بتوان به کشاورزان در کمک کرد عبارتند از:
اصل اول: زراعت(كشاورزي) يک شيوه اجتماعی- فرهنگی است.
دراين اصل به اين مسئله تاکيد می کند که كشاورزي بيشتر از آنکه يک فعاليت تکنيکی باشد يک عمل اجتماعی- فرهنگی است. در اين مفهوم كشاورزي به عنوان يک راه زندگی کردن مطرح می شود که می تواند برای كمك به كشاورزان در آينده به ما کمک کند.
اصل دوم: کشاورزان همه يکسان نيستند.
جامعه كشاورزي همگن نيست تنوع زيادی اين جامعه را فرا گرفته است. فقير- غنی، بزرگ-کوچک، پير- جوان، گرايش به پذيرش ايده های جديد- گرايش به حفظ روش های صحيح و آزموده شده(ديرپذيران و عقب مانده در ترويج) اين طبقه بندی ها ما را به اين واقعيت رهنمون می کند که هيچ مشکل جداگانه ای، هيچ راه حل جداگانه ای، هيچ راهبرد ترويجی و هيچ بهترين رسانه انبوهی که ترويج بتواند منحصراً بکار برد وجود ندارد. و اين طيف مختلف کشاورزان اولويت های مختلف تحقيقاتي، راه های مختلف کار کردن و حل کردن مشکلات را می طلبد و ترويج بايد همه اين ها را در نظر بگيرد.
اصل سوم: پذيرش يک فرايند اجتماعی- فرهنگی است.
در گذشته ترويج به عنوان يک فرايند ارتباطی به شمار می رفت که به عنوان نو کننده ايده ها مورد توجه بود و کشاورزان به عنوان پذيرندگان انفعالی ترويج مطرح بودند. اما امروزه سعی بر آن است تا پذيرش به عنوان يک فرايند اجتماعی و يک عکس العمل متفکرانه در برابر ايده های مطرح شده توسط ترويج تلقی گردد. دراينجا نبايد فراموش گردد که پذيرش يک عمل مجزا توسط يک فرد نيست زيرا اين پذيرش در يک زمينه اجتماعی صورت می گيرد.
اصل چهارم: سودمندی نيروی اصلی پيشبرنده کشاورزان نيست.
عکس انتظار بسياری از اقتصاد دانان، مروجان و دانشمندان کشاورزی حداکثر سود مهمترين مسئله در زندگی کشاورزان نيست، کشاورزان هميشه به دنبال يک درآمد معقول در قبال يک اندازه کار معقولانه با مقدار ريسک معقول بوده اند.
اصل پنجم: انجام دادن کارهای صحيح[1] يک نيروی انگيزشی برای به حرکت درآوردن کشاورزان است.
کشاورزان آنچه را «کارهای صحيح» می دانند انجام می دهند اين شيوه تفکر ما را به مديريت خوب مزرعه[2] سوق می دهد و اين مسئله شامل ايده هايی درباره شيوه های زراعی، مديريت محيط و نظارت است. تحقيقات اجتماعی مختلف نشان داده است که هر يک از کشاورزان تصوری در ارتباط با مديريت خوب مزرعه دارند که اين يک مفهوم اجتماعی است که کشاورزان جهت گيری خود در ارتباط با مديريت خوب مزرعه را به واسطه تعامل با ديگر کشاورزان، با کارشناسان ترويج، و در معرض رسانه های انبوهی قرار گرفتن می گيرند.
اصل ششم: کشاورزان مسائل محيطی را از ديگر مسائل مديريتی مزرعه تشخيص نمی دهند.
ما گفتيم کشاورزان دوست دارند کارهای صحيح انجام دهند اما مديريت خوب مزرعه شامل مسائل توليد، مسائل محيطی و همچنين مسائل اجتماعی است. در حال حاضر ارائه دهندگان خدمات ترويجی در حال تمايز قائل شدن بين اين سه مسئله هستند و هنوز برای کشاورزان اين مسئله بی معنی است روش های کشاورزی شامل هردو نتايج توليدی و محيطی است که اين بايد در اطلاع رسانی های ترويج برای کشاورزان در نظر گرفته شود.
اصل هفتم: زنان يک بخش از مزارع هستند.
عموماً مزرعه تجسمی از افراد جداگانه ای از کشاورزان مرد است و کلمه کشاورز يک واقعيت را در مديريت مزرعه در پوشش قرار داده و آن نقش انکار نکردنی زنان در مديريت مزرعه است. نقش زنان در مديريت مزرعه روز به روز رو به افزايش است و با افزايش کارهای خارج از مزرعه برای مردان نقش زنان در مديريت مزرعه پر رنگتر شده است. با توجه به اين امرترويج با مسائل جديد روبرو شده است و بايد زنان را به عنوان يک بخش از مزرعه و به عنوان يک ذينفع در نظر بگيرد.
اصل هشتم: اصل عدم پذيرش توسط کشاورزان باعث تخريب زمين نگرديده بلکه بيشتر شيوه هايي که در گذشته توسط ترويج اشاعه شده باعث اين امر شده است.
بسياری از کارشناسان ترويج معتقدند که عدم پذيرش شيوه های مطرح شده توسط آنان باعث تخريب زمين و مسائل زيست محيطي شده است. در حالی که در گذشته شيوه هايي که از طرف آن ها اشاعه شد و مورد پذيرش قرار گرفت باعث تخريب زمين و به وجود آمدن مسائل زيست محيطي شد مثل پاکسازی درختان در بعضی مناطق که با شور شدن خاک همراه بود يا استفاده از سوپر فسفات که باعث بالا رفتن اسيديته خاک شد.
اصل نهم: اغلب کارشناسان ترويج فکر می کنند بهترين راه بهبود مديريت مزرعه تغيير نگرش کشاورزان با برنامه های آموزشی و ترويجی است.
اما ما بايد اين را بدانيم که کشاورزان با برنامه هاي حفاظت محيط مخالفتي ندارند. پيمايش ها نشان داده که کشاورزان نگرش مثبتی نسبت به مديريت محيطی دارند. به هر حال اين ديدگاه که معتقد است کشاورزان با مديريت محيط خصومت دارند اشتباه است در حالی که بسياری از طرفداران حفظ منابع طبيعی[3]،کارشناسان ترويج و دانشمندان کشاورزی فعاليت های کشاورزان را عامل اصلی تخريب زمين می دانند مسئله اصلی اين است، فهم هر کشاورز از کشاورز ديگر مختلف است و ما با يک کشاورز روبرو نيستيم اما می توان از تلاقی همه اين ديدگاه ها يک راه مناسب برای مديريت خوب مزرعه برای هر منطقه پيدا کرد.
اصل دهم:ترويج فقط يک اثر کوچک دارد.
فهم مسائل اجتماعی کشاورزی و فرايند پذيرش اين درک را به وجود می آورد كه تاثير بر تغيير گسترده (تغييرات زياد و تغييرات روی درصد زيادی از جامعه کشاورزی) نامحتمل است اين به آن معنی نيست که ترويج غير موثر و ناموفق بوده است بلکه به اين معنی است که بايد انتظار واقعی از درجه تغيير که اتفاق می افتد داشته باشيم. هنگامی که انتظارات واقعی تر باشد ترويج موفق تر خواهد شد(.
انتخاب بستر مناسب گام مهم در جهت تکثیر قلمه گیاهان
ازدیاد گیاهان از طریق جوانهدار کردن بذور در گیاهان گلدار یا تکثیر بهوسیله هاگ جزء روش تکثیر جنسی به حساب میآید. از مزایای عمده این روش آن است که گیاهان حاصله دارای ساختمان ژنتیکی جدید میباشند. همچنین تکثیر از طریق بذر آسانتر بوده، از نظر اقتصادی مقرون بهصرفه میباشد. از روشهای غیرجنسی یا رویشی میتوان کشت سلول، بافت یا اندام گیاهی را برشمرد. در این روش ساختار ژنتیکی گیاه در نتایج تولید شده مشابه پایه مادری میباشد. متداولترین روشهای تکثیر غیرجنسی عبارت است از: پیوندزنی، کاشت قلمههای ساقه و برگ. قلمهها پس از جدا شدن از پایه مادری در خاک مناسب قرار داده شده، پس از ریشهدار کردن قلمهها و طی مرحله خاصی از رشد به زمین اصلی و محل کاشت انتقال داده میشود. این روش ارزان، سریع و ساده است و از تعداد کمی گیاه مادری و در فضائی محدود میتوان گیاهان زیادی با حفظ خصوصیات پایه مادری تولید نمود...
فاکتورهای مؤثر در ریشهزائی قلمه:
عوامل مختلف محیطی و فیزیولوژیکی میتوانند بر روی ریشهدار کردن قلمهها تأثیرگذار باشند. ترکیبات هیدراتهای کربن، وجود تعداد کافی جوانه یا برگ بر روی قلمه بهعنوان منبع تولید هورمون اکسین، مرحله رشد گیاه مادری، محل و زمان انتخاب قلمه و اندازه قلمه میتواند در موفقیت ریشهزائی قلمه سهم بهسزائی ایفاء نمایند. برای نیل به این منظور تغذیه گیاه مادر با عناصر غذائی ماکرو و میکرو و قرار گرفتن پایههای مادری در نور کافی بسیار حائزاهمیت است. قلمههای تهیه شده از گیاهان در طی مرحله رشد رویشی، ریشهزائی بهتری نسبت به مرحله رشد زایشی دارند. بهعلاوه ریشهدهی قلمههای انتخاب شده از ساقههای جانبی گیاه مادر بهتر از ساقههای انتهائی گیاه بوده، ریشهدار شدن قلمهها برحسب خشبی و نیمه خشبی بودن و با یکساله و چند ساله بودن آن میتواند متفاوت باشد. بنابراین برای توفیق بیشتر در امر ریشهدار نمودن قلمهها و در نتیجه تکثیر رویشی گیاهان باید تمامی جوانب مورد اشاره را مدنظر داشت. تیمار کردن قلمهها با هورمونهای گیاهی باعث بهبود ریشهزائی میشود. هورمونهای مختلفی مانند اکسینها، سایتوکنینها، جبیرلینها واتلینها بر روی ایجاد ریشه بر روی قلمه مؤثر هستند ولی اکسینها نقش بارزتری ایفاء میکنند. امروزه انواع مختلفی از هورمونهای مصنوعی اکسین از قبیل انیدول بوتیریک اسید، ایندول استیک اسید و غیره در دسترس میباشد که هر کدام تحت شرایط خاص و مقادیر مصرف مختلف، اثرات متفاوت نشان میدهند. برگهای موجود بر روی قلمه میتوانند نیاز هورمونی قلمه را تأمین نماید لذا در این راستا وجود ۴-۲ برگ بر روی قلمههای انتخابی زیتون برای ریشهزائی قلمههای نیمه خشبی زیتون ضروری است.از عواملی محیطی مؤثر در فرآیند ریشهزائی قلمه میتوان محیط ریشهزائی، رطوبت، اکسیژن، درجه حرارت و نور را نام برد که بهمنظور فراهم نمودن شرایط مذکور در حد اپتیمم بهتر است عملیات مربوط به ریشهدار نمودن قلمهها در گلخانه و با بهرهگیری از سیستمهای مهپاش انجام گیرد. محیط ریشهزائی در تشکیل کالوس و بالا رفتن در صد ریشهزائی قلمه نقش بهسزائی دارد و در این خصوص اسیدیته خاک (PH) سهم مهمی دارد و با افزایش PH خاک (قلیائی شدن) تشکیل کالوس و درصد ریشهزائی تقلیل مییابد. درجه حرارت محیط ریشهزائی نیز حائزاهمیت فراوان است و برای اکثر گونهها حرارتهای ۲۵-۲۰ درجه در طی روز و ۱۵-۱۰ درجه در طی شب مطلوبتر است. باید توجه نمود که بالا رفتن درجه حرارت در طی روز میتواند قلمهها را با تنشهای آبی مواجه نموده، تلفات آب از برگها و در نتیجه تلفات قلمهها را افزایش میدهد لذا بهتر آن است که از سیستمهای پاگرما استفاده شود. مطالعات نشان داده است که کارآئی هورمونها در ریشهزائی قلمهها نیز در هنگام کاربرد سیستمهای پاگرما افزایش مییابد. بهطور کلی محیط کشت باید از نظر فقدان آفات و عوامل بیماریزا، نور، درجه حرارت و... شرایط مطلوبی داشته باشد تا نتایج بهتری حاصل گردد.
بسترهای تکثیر قلمه:
بیشک یکی از فاکتورهای مهم در ازدیاد موفقیتآمیز گیاهان باغی و زینتی بهرهمندی از محیط کشت مطلوب میباشد که در ذیل با برخی از آنها آشنا میشویم:
۱. خاک:
محیط کاشت قبل از هر چیز خاک را ذهن هر شنوندهای تداعی میکند. پس باید قلمه برای ریشهزائی در خاک مناسب قرار گیرد. خاکهای مختلف، بافتهای متفاوتی دارند و در این راستا معمولاً خاکهای سبک مانند خاکهای لومی ماسهای (Sandy loam) کاربرد زیادی دارند. معالوصف مطالعات در خصوص کاربرد انواع خاکها نشان داده است که ماسه ضعیفترین بستر بوده، ضمن کاهش درصد ریشهزائی، تعداد ریشههای نابجا ایجاد شده بر روی هر قلمه را نیز کاهش میدهد. خاکهای رسی و سنگین نیز که دارای ظرفیت نگهداری رطوبت بالا هستند و تهویه خاک به نحو مطلوبتری انجام نمیگیرد بهدلیل کاهش اکسیژن در محیط ریشهزائی قلمه، برای این منظور بهکار نمیرود.
۲. ورمیکولایت (Vermiculite):
یکی از انواع خاکهای مورد استفاده در بسترهای قلمه، ورمیکولایت میباشد. این خاکها اغلب از نظر واکنش شیمیائی (PH خاک) خنثی بوده، مقاومت آن در برابر تغییرات اسیدیته خاک بیشتر است. ظرفیت جذب و نگهداری آب در ورمیکولایت بالا بوده، بهعلاوه میتواند مواد غذائی را در خود ذخیره نموده و سپس در اختیار گیاه قرار دهد. این خاکها برای ریشهدار نمودن قلمهها قابل استفاده بوده، برای بالا بردن درصد تخلخل و سبک کردن خاکها و افزایش امکان تهویه میتوان از این خاکها استفاده نمود.
۳. پرلایت (Perlite):
پرلایت منشأ آتشفشانی داشته و از نوع سیلیسی و سفید رنگ میباشد و به واسطه اسفنجی بودن، از ظرفیت نگهداری آب بالائی برخوردار است و قادر است ۴-۳ برابر وزن خود آب جذب نماید. این خاک نیز از نظر واکنش شیمیائی و اسیدیته خاک کمتر از خاک ورمیکولایت بوده، قادر به ذخیره مواد غذائی در خود نمیباشد. در عین حال اضافه نمودن پرلایت به سایر خاکها میتواند توان تهویه خاک و اکسیژنرسانی به قلمههای در حال رشد را افزایش دهد. البته خاکهای مختلف ممکن است اثرات متفاوتی بر روی ریشهزائی قلمههای گیاهان باغی و زینتی مختلف داشته باشد.معالوصف دانشمندان این خاک را با اسیدیته خنثی (PH=۷) تخلخل مناسب، یک محیط ایدهآل برای ریشهزائی قلمههای زیتون میدانند بهطوری که اندازه دانههای پرلیت نباید کوچکتر از ۳ میلیمتر باشد. اما در طی سالهای اخیر کاربرد پرلیت بهعنوان بستر تکثیر قلمههای زیتون در برخی مناطق بهویژه استان گیلان موفقیتهای چشمگیری بهدنبال نداشته است.همچنین اثرات کاربرد نوع هورمون از قبیل ایندول بوتیریک اسید (IBA) و نفتالین استیک اسید (NAA) نیز در این بسترها متفاوت بوده است و در برخی موارد نفتالین استیک اسید (NAA) نتایج مطلوبتری داشته است. چنین استنباط میشود که علت اصلی کاهش ریشهزائی به هنگام کاربرد پرلیت میتواند از سه عامل ناشی شود.اولاً اینکه پرلیت در مقابل تغییرات اسیدیته خاک مقاومت اندکی داشته، لذا این امر ممکن است منجر به کاهش یا افزایش PH در محیط ریشهزائی قلمه گردد. از طرفی میدانیم که در شرایط PH پائین خاک مقدار یونهای منگنز قابل جذب افزایش یافته، این امر میتواند اثرات سوئی بر روی ریشهزائی قلمه داشته باشد. در مطالعات انجام شده در این خصوص، نشان داده شده است. که بالا بودن منگنز منجر به فعال شدن آنزیم اکسیداز ایندول استیک اسید میشود که موجب تجزیه هورمون اکسین میشود و بدین ترتیب میتواند اثرا سوء بر روی ریشهزائی داشته باشد. بهعلاوه آنزیم مذکور منجر به غیرفعال شدن هورمون ایندول استیک اسید (IAA) شده در حالی که بر روی نفتالین استیک اسید (NAA) مؤثر نبوده و در نتیجه کاربرد این هورمون در شرایط محیطی با PH پائین و وجود یونهای منگنز بالا در خاک، میتواند نتایج مطلوبتری حاصل نماید. ثانیاً بالا بودن PH خاک میتواند تشکیل کالوس و ریشهزائی را به مقدار قابل ملاحظهای کاهش دهد. ثانیاً بالا بودن ظرفیت نگهداری رطوبت در خاکهای پرلیت نیز میتواند مزید بر علت بوده، با کاهش اکسیژن (بهویژه در مناطق مرطوب) در محیط پای قلمهها، تنشهای وارده افزایش وارده افزایش و درصد ریشهزائی بهطور قابل ملاحظهای کاهش یابد. در نتیجه شایسته است در این راستا تحقیقات بیشتری انجام شود تا با ارائه راهحل مناسب بتوان درصد ریشهزائی قلمهها را افزایش داد.
۴. کمپوست (Compost):
این خاک از پوسیدن و از هم پاشیدن بقایای گیاهی پس از طی مراخل خاصی تشکیل میشود و از آن میتوان برای بهبود خواص فیزیکی و ساختمان خاک بهره گرفت. این خاک منجر به افزایش مواد آلی و ظرفیت نگهداری رطوبت خاک میگردد. کمپوست ارزش غذائی بالائی ندارد و کاربرد آن بیشتر برای اصلاح خواص فیزیکی و ساختمان خاک بوده و همچنین ممکن است تولید کمپوست از نظر اقتصادی مشکل و مقرون به صرفه نبوده و دارای بذور علفهای هرز، آفات و عوامل بیماریزا نیز باشد.
عناصر غذایی وکمبودها و کودپاشی ...
هر چند که عناصر معدنی مقدار کمی از وزن يک گياه را تشکيل می دهد ولی هر کدام از اين عناصر وظايفی را در انجام فعاليتهای حياتی گياه و تعادل بين رشد رويشی و زايشی بر عهده دارند و عدم وجود و يا وجود بيش از حد اين عناصر در خاک، اختلالاتی را در گياه بوجود می آورد که روی رشد و نمو گياه و در نهايت روی کمّيت و کيفيت محصول تأثير خواهد گذاشت.
عناصر غذايی مورد نياز گياه:
بطور کلی تعداد عناصر مورد نياز گياه که درمحلول خاک موجود میباشند، شامل 13 عنصر است که بر اساس ميزان مصرف گياه به دو دسته زير تقسيم می شوند:
Macroelements) -1 ):عناصر پر مصرف و يا بزرگ عناصر عناصری از قبيل: نيتروژن، فسفر، پتاسيم، کلسيم، منيزيم وگوگرد که بيشتر مورد نيازگياه می باشند را عناصر پرمصرف می گويند.
Microelements) -2 ):عناصر کم مصرف و يا ريز عناصر عناصری چون آهن، منگنز، روی، مس، بُر، موليبدن و کلر که به مقدار بسيار کم موردنياز گياه می باشند را عناصر کم مصرف يا ريزمغذی می گويند.
البته سه عنصرکربن، اکسيژن و هيدروژن هم از عناصر مورد نياز گياهند ولی چون اين عناصر به فراوانی در هوا و آب يافت می شوند، به عنوان عناصر غذايی خاک محسوب نمی شوند.
علائم ظاهری کمبود عناصر غذايي در درختان ميوه:
کمبودهای شديد عناصر غذايی در گياه به صورت علائمی مختلف قابل مشاهده است که میتوان به مواردی چون تغيير رنگ، سوختگی، توقف رشد جوانه های انتهايی، تغيير شکل ميوه ها، تفاوت در عملکرد، زودرسی، ديررسی، کوچک شدن ميوه ها، نارسايی در رشد، کاهش گسترش ريشه و کاهش خاصيت انبارداری ميو ه ها اشاره نمود.
لازم به ذکر است که نشانه های کمبود، گاهی مشابه هم بوده و همچنين عوامل ديگری چون تغييرات دما، استفاده از سموم، حشرات، باد و ديگر عوامل طبيعی نشانه هايی را از خود به جای می گذارند که مشابه علائم کمبود است. به همين دليل، تشخيص و معالجه کمبود عناصر غذايی از روی علائم ظاهری بايد با احتياط و به وسيله کارشناسان با تجربه انجام گيرد.
معمولاً کمبود عناصر غذايی در گياهان ناشی از موارد زير است:
1)کمبود واقعی: کمبود عناصر غذايی در خاک و يا وجود ترکيب شيميايی غير قابل جذب آن برای گياه.
2)کمبود دروغين: کمبود عناصر غذايی به علت ايجاد شرايط خاص در محيط کشت.
در اين حالت ريشه ها قادر به جذب عناصر موجود در خاک نمي باشند مانند موارد زير:
الف) سرد بودن خاک: در اين حالت پتاسيم موجود در خاک جذب ريشه نمیشود.
ب)غرقابی بودن خاک: آهن، مس و کلسيم در خاک غرقابی جذب نمیشوند. به عنوان مثال آبياری پی در پی در خاک، شرايط احياء و اکسيداسيون در خاک را فعال نموده و عناصری مثل آهن و منگنز به خاطر اکسيده شدن غير قابل جذب میگردند.
ج) اسيديته ( pH) نامناسب: در خاکهای خيلی اسيدی، منگنز و روی و در خاکهای قليايی آهن، منيزيم و بُر جذب نمیشود.
د) اثر متقابل و منفی عناصر نسبت به يکديگر: در اين حالت حضور يک عنصر باعث عدم جذب عنصر ديگر می شود. مثلاً حضور پتاسيم بيش از حد باعث کمبود منيزيم می شود و يا حضور بيش از حد ازت باعث رشد سبزينه ای گياه شده و تعادل مصرف برخی عناصر مورد نياز در گياه را به هم میزند.
از ديگر دلايل ظهور کمبود عناصر در گياه، می توان به موارد زير اشاره نمود:
شستشوی خاک بويژه در خاکهای سبک که باعث کمبود عناصر محلول در خاک مثل ازت و منيزيم میشود. در شرايط اسيدی خاک، اين حلاليت برای آهن و کلسيم بروز کرده و شسته میشوند و در شرايط قليايی شستشوی پتاسيم اتفاق می افتد.
با فشرده شدن خاک و عدم تبادلات گازی در خاک، گاز دی اکسيد کربن محبوس شده و با کربناتهای خاک تشکيل بی کربنات داده و رسوب کلسيم میدهد و شرايط قليايی ايجاد شده در خاک، منجر به کمبود برخی عناصر میشود.
مصرف کود حيوانی نپوسيده در ابتدا باعث میشود تا ازت موجود در خاک صرف پوسيدن کود شده و در نتيجه گياه با کمبود ازت مواجه شود و از طرفی با مصرف کود حيوانی، ميزان بعضي از عناصر، در خاک چندين برابر افزايش يافته و منجر به کمبود جذب ديگر عناصر موجود در خاک میشود. استفاده از کودهای شيميايی پر مصرف و عدم کاربرد کودهای شيميايی کم مصرف، منجر به کمبود آنها در خاک شده که لزوم يک مديريت صحيح در مصرف کودهای پر مصرف و کم مصرف در خاک ضروری به نظر میرسد.
در زمان خشکی و تبخير بيش از حد ازسطح خاک، برخی نمکهای محلول مثل کلرور پتاسيم و سديم و کمی هم کلسيم و منيزيم و يا ترکيبات نيترات به سطح خاک آمده و در نتيجه جذب اين عناصر براي ريشه امکان پذير نمیباشد.
چند روش براي تعيين كمبود عناصر:
براي تعيين كمبود عناصر غذايي در گياهان روشهايي وجود دارد كه در اينجا به صورت اختصار به معرفي آنها مي پردازيم:
۱)آناليز و تجزيه خاك: اين آزمايش در آزمايشگاه هاي تجزيه آب و خاك بوسيله كارشناسان مجرب صورت ميگيرد. بدين صورت كه از خاك مزرعه يا باغ نمونه گيري شده و با مراجعه به آزمايشگاه، اسيديته، شوري و املاح محلول در خاك، ميزان عناصر موجود درخاك تعيين ميشود.
۲) آناليز و تجزيه بافتهاي گياهي (برگ و دمبرگ): اين آزمايش وقتي گياه در حال رشد است انجام ميشود. كه اين آزمايش براي تأييد اختلالات ظاهري مورد استفاده قرار ميگيرد. با تجزيه برگ، ميزان عناصر موجود درآن اندازه گيري ميشود و با ميزان طبيعي (مستلزم وجود آزمايشگاه هاي استاندارد) كه بايستي در برگ وجود داشته باشد مقايسه ميشود.
3) تشخيص ظاهري از روي علائم: گياهان با ايجاد علائم خاصي بر روي اندا مهاي خود به خصوص بر گها به كمبود عناصر مختلف عكس العمل نشان ميدهند. اين علائم ميتواند به عنوان محكي براي تشخيص استفاده شوند اما نميتواند معيار دقيقي براي تشخيص كمبود عناصر باشد، به عبارتي ديگر بعضي از عناصر كم مصرف علائمي شبيه به يكديگر دارند و در مواردي نيز كمبود يك عنصر به صورت پنهان ميباشد و هيچگونه علائم ظاهري بوجود نميآورد ولي بر روي عملكرد نهايي گياه تأثير ميگذارد. با توجه به اينكه برگها كارخانه توليد مواد غذايي براي ميو هها هستند كه اگر سالم نباشند عملكرد و كيفيت ميوه نيز كاهش مييابد، لذا با بروز اولين علائم بايد جهت رفع خسارت به درمان پرداخت .
رابطه علائم کمبود عناصر غذايی با تحرک آنها در گياه:
محل ظهور علائم کمبود عناصر غذايی در گياهان، به وسعت و ميزان انتقال عناصر غذايی از برگهای پير به قسمتهای جوان گياه بستگی دارد كه ميتوان عناصر را بر اساس جابه جايي در گياه به دو دسته تقسيم نمود:
1)عناصر متحرك (پويا يا موبايل):
علائم كمبود اين عناصر، ابتدا در برگهاي پير (برگهاي پاييني) اتفاق ميافتد زيرا اين عناصر ميتوانند از برگهاي پير پاييني به سوي برگهاي جوان بالايي حركت كنند، كه اين عناصر عبارتند از: ازت،(N) و منيزيم(Mg) پتاسيم( K )فسفر( P)
2) عناصر غيرمتحرك (ايستا يا ساكن):
علائم كمبود اين عناصر ابتدا در برگهاي جوان (برگهاي بالايي) اتفاق ميافتد زيرا اين عناصر نميتوانند از برگهاي پير پاييني به سوي برگهاي جوان بالايي حركت كنند، كه اين عناصر عبارتند از کلسيم(Ca) و بُر( B) موليبدن (Mo) ،منگنز (Mn) ،روی (Zn) ،مس (Cu) آهن (Fe)
عدم رسيدگي به وضعيت تغذيه اي گياه، سلامتي گياه، عملكرد و كيفيت محصول را به ميزان قابل توجهي كاهش داده و در نتيجه توليدكننده متضرر ميگردد. فهم قواعد تغذيه گياهان و تشخيص علائم كمبود و بيشبود عناصر غذايي و استفاده از كودهاي مناسب، كليدهاي سلامت و سودآوري محصول ميباشند كه بايستي رعايت شوند.
نقش و علائم کمبود عناصر پر مصرف در درختان ميوه:
همانطور که قبلاً اشاره شد عناصری از قبيل: نيتروژن، فسفر، پتاسيم، کلسيم، منيزيم وگوگرد که بيشتر مورد نياز گياه میباشند را عناصر پرمصرف ميگويند که کمبودشان در گياه میتواند باعث اختلالاتی در رشد و شکل ظاهری گياه شود كه به بررسي آنها ميپردازيم:
1- نقش و علائم کمبود نيتروژن:(N)
اين عنصر برای توليد اسيدهای آمينه و پروتئين لازم است و مهمترين عامل رشد محسوب میشود. به عبارتي چون ازت جزء مهمی از مولکول کلروفيل را تشکيل میدهد، بنابراين اولين علايم ظهور کمبود ازت، رنگ پريدگی برگها ميباشد. برگها معمولاً به رنگ سبز مايل به زرد و زرد روشن در مي آيند كه به علت عدم تشکيل کلروفيل ميباشد. در اواخر رشد رنگ زرد، قرمز و بنفش مايل به قرمز مشاهده میشود که در نتيجه ي تشکيل رنگ آنتوسيانين است. در کمبود ازت برگها کوچک، ساقه و شاخه ها لاغر میشوند و معمولاً با زاويه کوچکی نسبت به ساقه اصلی می ايستند و شاخه های جانبی کمی تشکيل می شود، زردی در بر گهای پير (پاييني) زودتر ظاهر میشود.
لازم به ذكر است كه كودهاي ازته به دو صورت ميتواند به خاك اضافه شود:
1) به صورت آلي: مثل كودهاي دامي، پودر استخوان و خون خشك و برگهاي پوسيده
۲) به صورت معدني: مثل كودهاي شيميايي از قبيل نيترات آمونيوم، فسفات آمونيوم، اوره.
2- نقش و علائم کمبود فسفر:(P)
اين عنصر در تلقيح گلها، رشد ريشه، انتقال انرژی و همچنين تنظيم خواص ژنتيکی گياه نقش دارد. در بعضی جهات کمبود ازت و فسفر با هم شباهت دارند. رشد قسمت هوائی و ريشه در هر دو کند يا متوقف میشود و همچنين برگها کوتاه، باريک و نازک میشوند و رشد طولی گياه عمودی بوده و ساقه های جانبی به ندرت ظاهر می شود. تعداد برگ و شاخه ها محدود شده و ممکن است جوانه های کناری به خواب بروند يا بميرند. ظهور شکوفه و جوانه های برگی کم شده و در نتيجه ميزان محصول (دانه و ميوه) نيزکاهش مييابد ولی در هنگام کمبود فسفر رنگ برگها سبز تيره، کدر مايل به آبی با ته رنگ برنزی يا بنفش است و رنگ ميو هها سبز و ممکن است به شدت رنگی شده باشند، گوشت ميوه نرم و شيره ميوه خيلی ترش و خاصيت انباری آن نيز كم ميشود. يک علامت مهم ديگر، کوتولگی و کوتاه ماندن گياهان است به اين صورت كه گياهان دچار کمبود فسفر، اغلب با گياهان جوان اشتباه گرفته میشوند و در بر گهای پيرتر تحت شرايط حاد کمبود، رگبر گها به شكل مشبک و قهوه ای رنگ پريده در ميآيد.
3- نقش و علائم کمبود پتاسيم:(K)
اين عنصر برای سنتز و انتقال مواد مغذی در گياه لازم بوده و در رفع آثار سوء عدم تعادل بعضی از عناصر غذايی گياه در خاک کمک میکند و همچنين در تنظيم فعاليت جذب آب موثر میباشد.
نقش پتاسيم در درختان ميوه به قرار زير میباشد:
مقاومت گياهان را در برابر کم آبی و خطرات سرمازدگی افزايش میدهد ، مقاومت گياهان را در برابر آفات و بيماريها از جمله آتشک گلابی و شانکر مرکبات افزايش میدهد ،کيفيت و خاصيت انبارداری محصولات باغی را افزايش میدهد ، شدت نور را کنترل و عمل فتوسنتز را تشديد میکند و راندمان آب آبياری را افزايش میدهد.
اهم کودهای محتوی پتاسيم عبارتند از:
1) سولفات پتاسيم
2) کلريد پتاسيم : مقدار پتاسيم موجود در كلريد پتاسيم 60 درصد بوده و مصرف اين کود در خاکهای شور و يا آبهای آبياری که ميزان کلر آنها از 3 ميلی اکی والانت در ليتر ( 100 میلی لیتر در لیتر) بالاتر باشد و بعضی از درختان ميوه ی حساس به کلر نظير مرکبات توصيه نمیگردد.
3) نيترات پتاسيم
4) سولفات پتاسيم منيزيم: اين کود به صورت معدنی بوده و به دو صورت گرانوله و دانه ريز قابل توليد میباشد.مصرف اين کود عمدتاً برای با غهای مرکبات و انگور به ميزان 200 الی 500 کيلوگرم در هکتار و به صورت سرک و يا قبل از کاشت قابل توصيه است. مصرف کودهای محتوی پتاسيم در باغهای ميوه ترجيحاً به صورت چالکود پيشنهاد میشود.
4- نقش و علائم کمبود کلسيم:(Ca)
اين عنصر در پايداری ديواره سلولی، توسعه سلول و فرايندهای داخلی، پايداری غشاهای سلولی، تعادل کاتيون و آنيون، فعال کننده برخی آنزيمها و همچنين تنظيم فشار اسمزی نقش دارد. کمبود آن باعث تجزيه ديوار سلولی و خشكيدگي برگها ميشود. لازم به ذکر است که کلسيم در توسعه ريشه نقش داشته و از صدمات ناشی از تنشهای سرمازدگی جلوگيری میکند.علائم کمبود در حاشية بر گها بيشتر از نقاط ديگر برگ ديده میشود و در نتيجه باعث تغيير شکل برگ به صورت فنجانی رو به پائين می شود اين علامت تا نقاط اتصال برگ به دمبرگ گسترش میيابد، اما بر گها نمی افتند بلکه فقط لکه های بافت نکروتيک شده در نوک دمبرگ ايجاد میشود و همچنين حاشيه برگ نامنظم و پاره پاره میشود.
برای افزايش کيفيت، افزايش مدت زمان انبارداری محصولات باغی و کاهش بيمار یهای فيزيولوژيکی محلول پاشی کلسيم انجام میشود که میتوان از کلرورکلسيم به ( (Cacl مقدار 10 تا 30 کيلوگرم در هزار ليتر آب استفاده کرد.
5- نقش و علائم کمبود منيزيم(Mg):
منيزيم تنها جزء معدنی مولکول کلروفيل است. منيزيم در ساخته شدن روغن در گياه دخالت داشته و باعث تنظيم جذب فسفر در گياه می شود و نيز در توليد هيدروکربنها و مواد قندی موثر است. منيزيم انتقال دهنده فسفر به دانه گياهان است و همچنين فعال کننده آنزيمهای دی هيدروژناز و د ی کربوکسيلاز است و در تنفس سلولی اهميت حياتی دارد. اين عنصر فعال کننده آنزيمها و در اعمال اکسيداسيون و احياء در گياه نقش دارد و عامل جداسازی مولکول اکسيژن در فتوسنتز است. از نشانه هاي كمبود آن در گياه، زردي بين رگبر گها ميباشد و نشانه هاي كمبود ابتدا در برگهاي پير مشاهده ميشود و در صورت كمبود شديد، برگها شروع به ريزش ميكنند. اين عنصر در خاك سريع شسته شده و از دسترس گياه خارج ميشود كه براي رفع اين كمبود از كربنات و سولفات منيزيم استفاده ميشود.
محلول پاشی سولفات منيزيم دو تا پنج مرتبه برای رفع کمبود در درختان ميوه لازم و ضروري است. اولين محلول پاشی در اوايل خرداد و مراحل بعدی با دو هفته فاصله از هم انجام ميگيرد، ميزان مصرف 2 تا ۵ کيلوگرم در 1000 ليتر آب میباشد. محلول پاشی منيزيم در مرکبات، انگور و سيب برای جلوگيری از کلروز برگ موثر است.
6- نقش و علائم کمبود گوگرد:(S)
اين عنصر در توليد پروتئين و بعضی از اسيدهای آمينه موثر است. بو و مزه برخي از محصولات باغي و زراعي (مثل سير، پياز و خردل) مربوط به گوگرد است. مهمترين علامت كمبود اين عنصر در گياه رشد ناقص و رنگ پريدگی ميباشد. كمبود گوگرد در پار ه اي از گياهان نشانه هايي شبيه به کلروز ناشي ازکمبود نيتروژن ايجاد ميكند كه مربوط به كمبود پروتئين در گياه است، با اين وجود در کمبود گوگرد، زرد شدن به صورت يکنواخت در سرتاسر گياه حتی در بر گهای جوان وجود دارد. اغلب در اثر كمبود اين عنصر سطح پائينی بر گها و دمبرگها به رنگ قرمز مايل به صورتی در مي آيد گاهي در اثر شدت کمبود، علايم به صورت قهو های يا لکه های نکروتيک ظاهر ميشود و همچنين دمبر گها و بر گها اغلب عمودی، پيچ خورده و شکننده میشود. ساقه های گياهان مبتلا کوتاهتر و نازکتر از معمول و چوبی ميشوند، سطح برگ کوچک و تعداد برگها نيزکم، تعداد و وزن ميو ه ها نيزکاهش مييابد. براي مثال در هلو برگهای جوان در اثر كمبود اين عنصر، زرد و برگهای پير بدشکل و کج و معوج ميشوند، جوانه های انتهائی رشد نکرده و در نتيجه شاخه های جانبی نيز رشد نمی کنند و برگهای روی اين شاخه ها در اثر شدت کمبود، کمی قرمز و پس از اين مرحله خزان میکنند. گوگرد را ميتوان به صورت سوپر فسفات معمول (نه سوپر فسفات تريپل) سولفات آمونيوم و گل گوگرد و يا سولفات كلسيم به خاك افزود.
علائم کمبود عناصر کم مصرف (Microelements)در درختان ميوه:
همانطور که قبلاً اشاره شد عناصری چون آهن، منگنز، روی، مس، بُر، موليبدن و کلر که به مقدار بسيار کم مورد نياز گياه میباشند را عناصر کم مصرف ميگويند ولی با اينکه اين عنصر به مقدار کم برای گياه لازم است ولی همين مقدار کم برای فعاليتهای گياهی لازم و ضروری است و کمبود اين عناصر در گياه میتواند باعث اختلالاتی در رشد و شکل ظاهری گياه شود.
1-نقش و علائم کمبود آهن:(Fe)
اين عنصر در توليد مولکول کلروفيل و همچنين در فعاليتهای انتقال انرژی نقش دارد. آهن يکی از عناصر ضروری برای رشد نهايی درختان ميوه ميباشد و در صورت کمبود آن در سلو لهای برگ، سبزينه (کلروفيل) به مقدار کافی توليد نمیشود و برگها رنگ پريده به نظر میرسند. زردی برگ شکل خاصی از کمبود آهن است كه در کشور ما به فراواني ديده ميشود. به عبارتي کمبود آهن باعث كاهش غلظت کلروفيل و ديگر رنگريز ه های گياهی نظير کاروتن و گزانتوفيل در سلول ميشود كه در نهايت فتوسنتز شديداً کاهش يافته و بصورت کلروز (زردی) ظاهر میشود و چون آهن قابليت تحرک کمی در گياه دارد معمولاً علائم کمبود در برگهای جوان (بالايی) ديده میشود و رنگ پريدگی معمولاً بين رگبرگها بوده و خود رگبرگها سبز باقی میمانند و در برخی موارد مثل درخت گلابی برگها سفيد رنگ میشود.
برای رفع کلروز محلول پاشی آهن کلاته يا سولفات آهن به تعداد دو يا چند بار در طول فصل رشد توصيه میشود. در درختان ميوه اولين محلول پاشی چهار هفته پس از گل دهی و سه هفته پس از اولين محلول پاشی میباشد مقدار مصرف بر اساس توصيه شرکتهای سازنده و دستورالعمل الصاقی روی بسته محصول میباشد.
2- نقش و علائم کمبود منگنز:(Mn)
اين عنصر برای توليد کلروفيل و در نتيجه فتوسنتز مؤثر میباشد. نقش منگنز در گياه مشارکت آن در سيستمهای ترکيبی است. منگنز در واکنشهای انتقال الکترون و در توليد کلروفيل نقش دارد.
منگنز همانند آهن عنصری غير متحرك در گياه است و علائم کمبود آن ابتدا در برگهای جوان درخت ظاهر میشود. مهمترين نشانه کمبود منگنز، کلروز بين برگها میباشد که معمولاً تمام قسمتهای بالای درخت را فرا میگيرد، رشد درخت نيز کاهش يافته و در بعضی مواقع درختان به صورت کوتاه باقی میمانند. بر خلاف کمبود آهن در کمبود اين عنصر، قسمت نوک و حاشيه برگهای درخت به صورت سبز باقی میمانند.
از کودهای مهم منگنز میتوان به سولفات منگنز اشاره نمود که هم به صورت خاکی و هم محلول پاشی به کار میرود كه بهتر است اين كود به صورت خاكي به ميزان 100 گرم براي هر درخت در سايه انداز مصرف گردد. همچنين براي رفع اين كمبود به ازاي هر هكتار 5 کیلوگرم کلات منگنز در 1000 لیتر آب به صورت تؤام جهت رفع کامل كمبود مصرف گردد.
3- نقش و علائم کمبود روی :(Zn)
اين عنصر، عنصر مهمی در فعاليت بسياری از آنزيمها از جمله ايندول استيک اسيد (عامل رشد) و تريپتوفان میباشد. روی در بسياری از سيستمهای آنزيمی گياه نقش کاتاليزوری فعال کننده و يا ساختمانی دارد و در ساخته شدن و تجزيه پروتئينهای گياه دخيل است. کمبود روی در گياه عمدتا از بر گهای جوان به صورت ريز برگی، کچلي و کوچک شدن ميان گر ه های سرشاخه شروع میشود. در اثر کمبود اين عنصر علاوه بر اينکه رشد برگ کم میشود، برگها قبل از موقع می ريزند، تعداد جوانه کمتری تشکيل شده و بيشتر آنها شکوفا نمیشود. همچنين مقدار اکسين در دمگلها کم شده، ممکن است گلها قبل از باز شدن بريزند، پوست درختان دچار کمبود، سخت و شکننده میشود. خسارت عمده کمبود اين عنصر علاوه بر ريز شدن ميوه ها، ريزش قبل از رسيدن آنها است بطوريکه گاهی تا 80 درصد ميوه ها می ريزند.
کمبود اين عنصر بيشتر در خاکهای شنی، آهکی و قليايی به علت pH بالای خاک مشاهده میشود. در درختان اولين علائم کمبود روی در زمان گلدهی ظاهر میشود. شاخه ها نرم و نازک شده و فاصله ميانگره ها کم میشود، برگها در انتها موج دار شده و اندازه آنها کاهش می يابد. به طوری که برگها ی انتهايی شاخه به صورت روشن در می آيد، بدين ترتيب کمبود اين عنصر سبب جارويی شدن انتهای شاخه ها، كچلی و ايجاد ريز برگی میشود(. (Roset برای جبران کمبود روی در درختان ميوه از سولفات روی به صورت محلول پاشی در زمان متورم شدن جوانه يا پس از ريزش گلبر گها به ميزان 2 تا 3 کيلوگرم در 1000 ليتر آب استفاده میشود، محلول پاشی سولفات روی برای درختان هسته دار مثل هلو، زردآلو و گلابی در پائيز زمانی که بر گها سبز است نتيجه بهتری دارد.
4- نقش و علائم کمبود مس :(Cu)
اين عنصر در توليد کلروپلاست، فعاليتهای آنزيمی و همچنين در واکنشهای انتقال الکترون سهيم می باشد. کمبود مس در درختان ميوه با پلاسيدگی بر گهای انتهايی و ريزش آنها مشخص میشود. از کودهای مهم مس میتوان به سولفات مس (کات کبود) اشاره نمود که به دو صورت خاکی و محلول پاشی به کار میرود که بهترين زمان محلول پاشی مس در درختان ميوه هنگام متورم شدن جوانه ها در بهار است چون اگر روی ميوه سيب و گلابی پاشيده شود باعث زنگارآن میشود. سولفات مس به روش خاكي هر 2 الي 3 سال يكبار به ميزان50 تا 100 گرم در 1000 ليتر آب براي هر درخت در سايه انداز در فصل پائيز و زمستان مصرف شود و همچنين اين كود به صورت محلول پاشي با غلظت 5/0درصد مورد استفاده قرار مي گيرد.
5- نقش و علائم کمبود بُر:(B)
اين عنصر براي رشد نوک ساقه و ريشه (مريستم انتهايی) لازم و ضروري است. بُر نقش عمده ای در فعاليتهای حياتی گياه دارد و در تقسيم سلولی بافت ها، تشکيل جوانه های برگ و گل، ترميم بافتهای آوندی، متابوليسم قند و مواد هيدروکربن دار و انتقال آنها، تنظيم مقدار آب و هدايت آن در سلول، انتقال کلسيم در گياه و تنظيم نسبت کلسيم به پتاسيم در بافتهاي گياهی، متابوليسم چربی، سنتز پکتين و در تشکيل ديواره سلولی نقش دارد. علائم کمبود بُر در برگ، شاخه، ميوه و حتی ريشه درختان ديده ميشود. بعلت عدم پويايی و تحرك بُر در گياه، کمبود آن ابتدا در برگهای جوان و سرشاخه ها بروز مینمايد. اولين علامت قابل مشاهده توقف رشد جوانه انتهايی است که بلافاصله پس از آن برگهای جوان سبز کمرنگ شده و اين رنگ پريدگی در قاعده برگها بيشتر از نوک برگها میباشد، مرحله بعدی کمبود بُر، سياه شدن جوانه های رويشی و بافتهای مريستمی، کاهش فاصله ميانگره ها، ايجاد حالت کوتولگی يا تراکم و کوچک شدن برگها در سرشاخه میباشد. ميوه ها به حد کافی رشد نکرده، بد شکل و دارای گر ه های متعدد شده، زير پوست ميوه بافت چوب پنبه ای ضخيمی تشکيل شده و با توسعه از پوست تا مغز ميوه ادامه میيابد. در برخی از ارقام وقتی کمبود بُر همراه با کمبود کلسيم باشد، ميوه در بعضی قسمتها ترک بر می دارد. در کمبودهای خفيف سطح ميوه پوشيده از شکاف ريز شده که ظاهر ميوه را به رنگ حنايی در می آورد.به طور كلي به علت نقش اين عنصر در فرايند تشکيل ميوه، کمبود آن سبب رشد و نمو ضعيف پرچم ها، کاهش دوره گرده افشانی موثر و در نتيجه کاهش تشکيل ميوه میشود. ميو ه ها قبل از رسيدن می ريزند و در زير پوست ميوه لکه های آبگز، قهوه ای، چوب پنبه ای و گوشت ميوه ها تلخ، بدمزه و پوک میشود.
همانطور كه قبلاً هم اشاره شد بُر يکی از مهمترين عناصری است که در جوانه زدن دانه گرده تشکيل ميوه و انتقال مواد فتوسنتزی به محل مصرف نقش دارد. بر در درختان ميوههای خزا ندار و هسته دار برای تشکيل ميوه، افزايش عملکرد وکاهش بعضی از بيمار یها مثل آتشک گلابی موثر است. کمبود بُر در درختان ميوه باعث باد زدگی گلهای گلابی، کاهش تشکيل ميوه، نکروزه شدن پوست تنه درخت سيب، ايجاد لک ههای چوب پنبه ای و ترکيدن ميو ه ها و تنه درخت میشود. بهترين زمان محلول پاشی بُر در درختان ميوه هنگام متورم شدن جوانه در اوايل بهار با غلظت ۵ کيلوگرم اسيد بوريک در 1000 ليتر آب میباشد.
6- نقش و علائم کمبود موليبيدن:
اين عنصر در توليد آنزيمهای مربوط به مصرف نيتروژن در گياه و همچنين در تبديل نيتراتها به اسيد آمينه نقش دارد.
اين عنصر در افزايش عملكرد و كيفيت محصول و همچنين بر روي جذب عناصر ديگر توسط گياه نقش دارد. موليبيدن تنها عنصري است كه كمبود آن موقعي ديده ميشود كه زير ۶ باشد، افزودن مقداري آهك ميتواند مشكل را حل كند. علائم pH آهك در خاك كم و كمبود اين عنصر كمتر در شكل ظاهري گياه قابل مشاهده ميباشد و تا حدودي مشابه علائم كمبود ازت ميباشد.
از کودهای مهم موليبدن میتوان به موليبدات آمونيوم، موليبدات پتاسيم، موليبدات سديم و تری اکسيد موليبدن اشاره نمود. موليبدات آمونيوم، موليبدات پتاسيم به ميزان 500گرم در هكتار به صورت خاكي مصرف ميگردد كه براي يكنواختي در پخش میتوان با كودهاي NPKمخلوط و مصرف نمود.
کوددهی:
ميزان عناصر غذايی موجود در خاک بستگی به ساختمان و بافت خاک، سوابق کشت و کار و عمليات انجام شده بر روی آن دارد. خاکها در اثر تداوم برداشت محصول، از نظر مواد معدنی و عناصر غذايی فقير میشوند و نياز به کود پيدا میکنند که براي جبران آن، میتوان طی يک برنامه زمانبندی مشخص اقدام به استفاده از کودهای مختلف شيميايی، حيوانی و گياهی نمود. هدف از زمانبندی مصرف کود، به دست آوردن بهينه ترين واکنش گياه به کود میباشد.
مقدار و زمان مصرف کود دو عامل بنيادين برای کاربرد بهينه کودهای شيميايی و افزايش بازده مصرفی آنها است. بديهی است که مقدار کود مصرفی، بر اساس مقدار عناصر غذايی موجود در خاک، ميزان جذب عناصر توسط گياه و نياز گياه در طول دوره رشد تعيين میگردد.
با کاهش غلظت عناصر غذايی در خاک، مقدار کود مصرفی افزايش میيابد، ليکن دريافت عناصر غذايی به وسيله گياهان، نمايانگر جذب توسط همه ريشه هايی است که در قسمتهای کود داده شده و کود داده نشده گسترش يافته اند.
عناصر غذايی موجود در کودها به روشهای مختلفي چون پخش در خاک، برگ پاشی (Foliar application) ، و کود آبياری(Fertigation)در اختيار گياهان گذاشته میشوند هر چند تلاش میشود که عناصر غذايی در توده خاک رويين يکنواخت توزيع شود ولی در عمل چنين نبوده و غلظت آنها میتواند در هر نقطه از خاک متفاوت باشد. بدين ترتيب پخش صحيح کود، برای يکسان کردن غلظت عناصر غذايی در محلول خاک به منظور دستيابی به عملکرد بهينه و افزايش بازده آنها ضروری است. با آنکه کودهای شيميايی مهمترين منبع تامين عناصر غذايی گياه هستند استفاده بجا و بهينه از آنها در حصول نتيجه مورد نظر، حفظ نظام اکولوژی محيط و تضمين سلامت مصرف کنندگان توليدات کشاورزی نقش اساسی دارند. بی شک تشخيص کمبود عناصر غذايي مورد نياز گياه در مصرف بهينه و به موقع آن نقشی دو چندان دارد.
کاربرد هورمون هاي گياهي
هورمون*ها
1- اكسين*ها Auxines
2- ژيبرلين*ها Giberellines
3- سيتوكينين*ها Cytokinines
4- بازدارنده*هاي رشد Inhibitors
5- اتيلن Ethylene
اکسين*ها Auxines
عوامل موثر بر عملكرد هورمون*ها در روي گياهان زينتي
غلظت Dosageهورمون مصرفي؛
سن فيزيولوژيكي گياه
اکسين*ها جزء اولين گروه هورمون*هاي كشف شده هستند كه وظايفي همچون تسريع در ريشه*زايي گياهان و ريزش گل*هاي اضافي درختان ميوه را بر عهده دارند. مهم*ترين عاملي که روي عملکرد اکسين*ها تأثير گذار بوده مقدار مصرف اکسين و يا غلظت هورمون مصرفي است. گاهي اوقات يک اکسين معين عامل رشد و تقسيم سلولي است. اما اگر همين ماده را در غلظت Dosage خيلي زياد بکار بريم، باعث مرگ و از بين رفتن گياه مي*شود. بنابراين در مصرف هورمون*ها مخصوصاً اکسين*ها غلظت مصرف اهميت زيادي دارد. عامل ديگري که در روي عملکرد و يا وظيفه خاص اکسين اثر گذار است سن فيزيولوژيکي گياه مورد استفاده است. بسته به اينکه گياهان در چه مقطع سني قرار گرفته*اند غلظت مصرفي اکسين و زمان القا آن به سن متغير است و نتايج متفاوتي دارد.
اما بطور کلي مهمترين وظايفي را که براي اکسين ها
ميشناسيم عبارتند از :
تسريع در ريشه زايي گياهان سخت ريشه*زا 3000 ppm - 8000 ppm- مخصوصاً در سطوح بزرگ و واحدهاي توليدي بزرگ که سرعت ريشه*دار شدن گياه و زمان آن اهميت دارد، مصرف و کاربرد اکسين*ها داراي جايگاه ويژه*اي است؛
عامل تُنُك کننده در محصولات سال*آور- به اين طريق باعث ريزش گل*هاي اضافي درختان مي*شود. مثلاً در درخت سيب حالت سال*آوري وجود دارد. بدين صورت که در بعضي از سال*ها ميوه زياد توليد مي*كند و در سال ديگر محصول بسيار ناچيزي دارد. کاربرد اکسين*ها باعث مي*شود که در سال*هاي پر محصول تعداد گل*هاي قابل تبديل به ميوه کم شود و در نتيجه عملکرد گياه در سال*هاي مختلف به شکل متعادلي نگه داشته شود
ژيبرلين*ها Giberellines
مهم*ترين كاربرد ژيبرلين*ها GA
جايگزيني سرما در غده*ها؛
جايگزيني سرما در بذر
دسته نسبتاً بزرگ از هورمون*هاي گياهي ژيبرلين*ها هستند که در سال*هاي حدود 1940 شناخته شدند. کاربرد ژيبرلين*ها در باغباني به درشت کردن حبه*هاي انگور، وادار كردن غده يا پياز براي گل*دهي و جايگزيني سرما در بعضي از بذرهاي گياهان است. بهترين و پرمصرف*ترين جاي مصرف GA در ژيبرلين*ها در Flowery culture است که غده*ها و پياز*ها را به کمک سرما وادار به گل*دهي مي*کنيم، بنابراين ژيبرلين*ها جايگزين سرما مي*شوند. با تيمار ژيبرلين دوره 3 تا 5 ماهه را که پيازها لازم دارند تا وارد مرحله گل*دهي شوند را بسيار کوتاه*تر مي*كنند.
وظيفه ديگر ژيبرلين*ها جايگزيني سرما در بعضي از بذرها مي*باشد. بعضي از بذرهاي گياهان زينتي نظيرانواع نسترن*ها نيازمند طي يک دوره سرما قبل از جوانه*زني هستند، لذا وقتي اين بذرها را با GA که مخفف ژيبرلين اسيد است تيمار کنيم آن را جايگزين يک دوره سرما کرده*ايم. لازم به ذكر است که تعداد ايزومرهاي ژيبرلين خيلي زياد است از GA1- GA47 شناخته شده*اند، و در کارخانجات مواد شيميايي توليد مي شوند اما GA3 کاربرد بيشتري دارد. مشخص كردن نوع هورمون و مقدار آن كار بسيار دقيق و ظريفي است كه در آزمايشگاه*هاي تخصصي با استفاده از دستگاه HPLC صورت مي*گيرد.
سيتوكينين*ها Cytokinines
سيتوکنين*ها دسته*اي از هورمون*ها هستند که وظايف خاص و بسيار تخصصي بر عهده دارند. سيتوکنين*ها وظايفي همچون کمک به تقسيم سلولي و جلوگيري از پير شدن گل*هاي شاخه بريده را بر عهده دارند كه كمياب و گران قيمت بوده و دز مصرفي آن*ها كم است. نقش ديگر سيتوکنين*ها جلوگيري از پير شدن گل*هاي شاخه بريده Cut flowers است. سيتوکنين*ها در محلول پاشي*هاي آبي و شيميايي روي شاخه*هاي بريده شده كه براي مدت طولاني نگهداري مي*شوند، کاربرد بسيار خوبي دارند.
انواع سيتوکنين*ها عبارتست از بنزيل آمينوپورين، زآتين و کينيتين.
بازدارنده هاي رشد Inhibitors
دسته چهارم از هورمون*هاي گياهي بازدارندگان رشد هستند که نقش متضاد بقيه هورمون*ها را دارند.نقش سه دسته اول اكسين*ها، ژيبرلين*ها و سيتوكينين*ها در تشويق گياه به رشد و نمو است ولي ايندسته نقش جلوگيري كننده در رشد را دارند. در گياه بنت قنسول Euphorbia Pulcherrimaصورت مي*توان از بازدارنده*اي مثل B9 استفاده كرد. گياهان زينتي کاربرد خوب و بسيار اقتصادي دارند واستفاده از اين بازدارنده*ها باعث مي*شود گياهان کوتاه اما کامل از نظر ساختمان رشدي داشته باشيم. يك پا كوتاهي
دسته*اي ديگر از مواد بازدارنده که در گياهان زينتي استفاده مي*شوند آلار SADH است، گر چه در بعضي از مجامع جهاني منع شده است اما چون مورد استفاده آن براي گياهان زينتي است و مصرف خوراكي ندارد همچنان قابل استفاده است. بهترين مورد استفاده از آلار يا SADH در طولاني كردن خوشه*هاي گل گياه کاغذي است.
اتيلن Ethylene
بر خلاف چهار دسته ديگر (كه ابتدا خاصيت هورموني آن*ها شناخته شده)، اتيلن ابتدا به عنوان گازي فرار شناخته شد بعد بعنوان هورمون شناسايي شد. اتيلن را در گياهان زينتي عمدتاً بعنوان هورمون پيري مي*شناسيم، هر وقت که بخواهيم گياهان را به سمت بلوغ و پيري ببريم کاربرد اتيلن توصيه مي*شود. اتيلن گازي فرار است كه در گياهان زينتي به هورمون پيري شهرت داشته و باعث رسيده شدن ميوه*هايي هم*چون موز و گوجه*فرنگي مي*شود.
مصرف اتيلن بر روي سبز زدايي يا رسيدن ميوه*جات مفيد است. اما در گياهان زينتي بدليل تشويق به طرف پيري و بلوغ خيلي مفيد نيست.
اتيلن بر روي گياهان خانواده Coleus blumei خصوصاً گياه آيکما Aechema خيلي مؤثر بوده و باعث رشد و انگيزه گل دهي در گياه مي*شود. براي جلوگيري از فعاليت اتيلن و جوان ماندن گياه از مواد شيميايي و تركيبات نقره مثل نيترات نقره و تيو سولفات نقره 8-Hydroxy puinoline استفاده مي*كنند. هم*چنين ماده*ي شيميايي ديگر به نام متيل سيكلو پروپان Methyle Cyclo Propane (1-MCP) را بصورت قر*ص*هايي در ظرف*هاي بسته*بندي گياه قرار مي*دهند تا گل مدتي شاداب باقي بماند.